درباره وبلاگ


سلام.امیدوارم لذت ببرید.
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
پيوندها
نويسندگان
دوستانه فروم
جمع شدن دوستان دور هم دیگه




اینقده بدم میاد وقتی دارم روی آهنگ می خونم خواننده اشتباه میخونه!

دقت کردین تا حالا آیا؟؟!



دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 1:54 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

راستشو بخواین رمز موفقیتمو دو سال پیش عوض کردم الان

هر چی فک میکنم یادم نمیاد

هیچی دیگه......

الان در خدمت شمام



دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 1:52 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

مکالمه ای بین من و دوستم:

دوستم:کجا زندگی میکنی؟؟؟

من:خونه خودمون

دوستم:خونه خودتون کجاست؟؟؟

من:نزدیک خونه همسایمون

دوستم:خب خونه همسایتون کجاست؟؟

من:اگه بگم باورت نمیشه

دوستم:تو رو جون هر کی دوست داری بگو

من:

دوستم:خواهش میکنم بگو

من:باشه میگم خونشون.....نزدیک خونه ماست



دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 1:52 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

مسابقه پیامکی ایرانسل(هر پیام 75 تومان) جایزه:یک لپ تاپ

ایرانسل:سوال اول.آب خوبه؟

من:خب معلومه که خوبه

ایرانسل:سوال دوم.درخت چه رنگیه؟

من:اینو که یه بچه 4 ساله هم میدونه.سبز دیگه.دارم به لپ تاپ نزدیک میشم

ایرانسل:سوال سوم.شخصی که نظریه بوروکراسی را باب کرد کی بودو اون روز تو خلوت خودش چی کارمیکرد؟

من:ایرانسل ***(18+) همه شارژمو تموم کردی *** *** *** ***(بازم 18+)



دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 1:51 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

چوبین که یادتونه:



شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, :: 10:11 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

ادامه ی مطلب یادت نره 



ادامه مطلب ...


جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, :: 11:51 قبل از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

 این عکس هارو دوستم آرین خواسته و برای او میگذارم

ادامه ی عکس ها در ادامه ی مطلب



ادامه مطلب ...


جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, :: 11:45 قبل از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

الفی دیگه از هیچی نمی‌‌ترسه!

آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان ۵٠ متری ساده.
*
آن‌شرلی آرایش‌گر معروفی شده و توی جردن و چند تا محله‌ی بالای شهر شعبه زده و حسابی جیب مردم رو خالی می‌کنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی ...
*
ای‌کیوسان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!
*
بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!... شلمان هنوز هم خوابه!
*
پت پست‌چی بازنشسته شده و الان تو خونه‌ی سال‌مندان منتظر مرگشه!
*
بنر رو یادته؟ پوستشو توی خیابون منوچهری 30000 تومن ‌فروختن!
*
بالتازار و زبل‌خان آلزایمر گرفتن.
*
دامبو، پلنگ صورتی، پسر شجاع، خانوم کوچولو، گوریل انگوری، شیپورچی، یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن!
*
تام سایر حسابی باکلاس شده و موهاشو مدل جوجه‌تیغی درست می‌کنه!
*
تام و جری دو تا دوست صمیمی شدن!
*
تن‌تن توی یه روزنامه خبرنگار بود، الان تو یه شرکت تبلیغاتی داره فعالیت میکنه!
*
جیمبو رو از رده خارج کردن و بعد اجاره دادندش به ایران ایر !!
*
چوبین خیلی وقته که مادرش رو پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!
*
حنا خانوم دکتر شده، مادرش هم از آلمان برگشته کنارش!
*
خپل رو از باغ گل‌ها انداختنش بیرون, اون‌جا یه برج ١٠٠٠ طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش - خیلی لاغر شده!)
*
خانواده‌ی دکتر ارنست همسایه مونن، هر سه تا بچه‌اش رفتن خارج، همسر دکترخیلی مریضه!
*
رابین‌هود رو توی اسلام‌شهر گرفتنش - به جرم شرارت!- هفته‌ی دیگه اعدامش می‌کنن!
*
سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن، خب که چی؟!
*
کایوت، بالاخره ردرانر رو گرفت ولی از شانس بدش آنفولانزای مرغی گرفت و مرد!
*
هیچ‌کی نفهمید گالیور عاشق فلرتیشیاست!
*
لوک خوش‌شانس طی یه بدشانسی، اشتباهی تو یه صحنه قتل دستگیر شد و نتونست خودشو تبرئه كنه و الان هم سلولی دالتون ها شده!
*
مارکو پولو تو میدون راه‌آهن یه باقالی پلویی زده ، می‌گن کارش خیلی گرفته!
*
گربه‌سگ عمل کردن و جدا شدن!
*
ملوان زبل الان دیگه یه دزد دریایی معرف شده در خلیج عدن!
*
آقای پتی‌بل تو میدون شوش یه بنک‌دار کله‌گنده‌س!
*
معاون کلانتر از یه بانك اختلاس كرد و فرار كرد رفت خارج !
*
آقای نجار الان به جرم قطع غیرمجاز درختان تحت تعقیبه و وروجک هم قایم شده!
*
پت و مت دكترای مهندسی عمران گرفتند و الان جزو هیئت علمی دانشگاهند!



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 3:54 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

 تا لودش شدن مثل همیشه صبر کن

+از اقوام پت و مت بود فکر کنم!



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 2:9 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

تا لود شدن تصویر میتونی صبر نمویی؟

 



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 2:8 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

واسه کسی بمیر که برات تبببببببببببببببببببببببب

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

لت بخره ... 



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 2:5 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

 

دیروز شرکت اپل برام زنگ زد گفت سریع بیا ایتجا یه کار فوری

باهات داریم

هیچی دیگه منم سریع با جت شخصیم رفتم اونجا

بعد گفتن ما از رو طرح گوشی جدیدمون(i phone 6)یه دونه

ساختیم میخوایم بدیم به تو 1 سال دستت باشه بعد نقص هاشو

به ما بگی که ما بهترین رو وارد بازار کنیم

منم گرفتم گذاشتم تو جیبم دیدم راحت از جیبم در نمیاد گوشی

رو کوبوندم رو زمین گفتم اینه گوشی جدیدتون؟؟؟این که راحت از

جیب در نمیاد.بیا بگیر نمیخوام میرم یه GLX میخرم

هیچی دیگه الانم یه GLX دارم هی میذارم تو جیبم در میارم

انقدر حال میده

 



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 2:5 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

 تو لود شدن کامل صبر بنمو



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 2:4 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

 



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 2:4 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

 خسته شدم از بس میام بیرون با این صحنه روبرو میشم...

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 2:2 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

 



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 2:1 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

 دانشجويي پس از اينكه در درس منطق نمره نياورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چيزي در مورد موضوع اين درس مي دانيد؟
استاد جواب داد: بله حتما. در غير اينصورت نميتوانستم يك استاد باشم. دانشجو ادامه داد: بسيار خوب، من مايلم از شما يك سوال بپرسم ،اگر جواب صحيح داديد من نمره ام را قبول ميكنم در غير اينصورت از شما ميخواهم به من نمره كامل اين درس را بدهيد.
استاد قبول كرد و دانشجو پرسيد: آن چيست كه قانوني است ولي منطقي نيست، منطقي است ولي قانوني نيست و نه قانوني است و نه منطقي؟
استاد پس از تاملي طولاني نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره كامل درس را به آن دانشجو بدهد.
بعد از مدتي استاد با بهترين شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسيد. و شاگردش بلافاصله جواب داد:
قربان شما 63 سال داريد و با يك خانم 35 ساله ازدواج كرديد كه البته قانوني است ولي منطقي نيست.
همسر شما يك معشوقه 25 ساله دارد كه منطقي است ولي قانوني نيست.واين حقيقت كه شما به معشوقه همسرتان نمره كامل داديد در صورتيكه بايد آن درس را رد ميشد نه قانوني است و نه منطقي



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 1:59 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

 



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 1:58 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

 نمره ۲۰ کلاسو : نمیخوام !
بهترین هوشو حواسو : نمیخوام !
دختر خوشگل شهر پریا ، اون که جاش تو قصه هاسو : از این دوتا لطفا



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 1:58 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری

 

رفتم پیش دکتر روانشناس میگه به مشکلات بخند!
 

 

 

منم تصمیم گرفتم حرف دکترم رو گوش کنم!

مرغ کیلوئی هفت هزار تومن! (ههه)

نان 300 تومن! ههه!)

برنج کیسه ای سی هزار تومن! ( ای خدا مردم از خنده ههه!)

روغن دولیتری ده هزار تومن( ههه آی دلم !)

قند کیلویی دوهزار و پونصد! (به من چه آخه من که چایی خور نیستم ههه!)

کره و پنیر و شیر و ماستو...( اینا هم ههه!)

شهریه باشگاه: اوه ولش کن من ک چن ماهه بی خیه باشگا شدم(هه)

اینترنت ملی(چیییییییی؟؟؟؟؟؟این یکی دیگه شوخی بردار

نیست.بخندم؟؟؟؟؟؟؟؟برو بابا!!!!امکان نداره به این بشه خندید)



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 1:56 بعد از ظهر ::  نويسنده : اشکان امیری